سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوهای والا را به دست آورید که خداوندـ عزّوجلّ ـ آنها را دوست دارد، و از کارهای نکوهیده بپرهیزید که خداوند ـ عزّوجلّ ـ آنها را دشمن می دارد . [امام صادق علیه السلام]
نگارستان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» هفت شهر عشق را عطار گشت /ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

مراحل عرفان

مرد عارف طبق نص صریح قرآن حق را در وجود هر انسانی می جوید که متقی تر است، در مسلمان، در زرتشتی، در ارمنی و مسیحیان دیگر، در یهودی راستین، در هندو و بودایی و سرخ و سفید و زرد و سیاه که همه آفریده اویند چرا که فرمود ما شما را آفریدیم (خطاب به همه انسانهاست، مگر آنکه انسان یا فرقه و گروهی را بشناسیم که آفریده او نباشد !) و شمار را به فرقه ها و شعبه ها و قبیله هایی تقسیم کردیم برای شناخت، «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» هر کس از شما که متقی تر و صالح تر و پاک تر باشد. عزیزترین شما در نزد ماست. برای مرد عارف اهل دلی که حاضر نیست موری را بیازارد که «جان دارد و جان شیرین خوش است» چگونه می تواند مردمی را که خداوند آفریده بیازارد و یا تعصبات نژادی و فرقه ای داشته باشد؟

حقیقت و جوهر عرفان عبارت است از جهاد اکبر (جهاد با نفس) و رسیدن به آگاهی و بصیرت درونی که در آن صورت همه مسائل و کلیه مشکلات بشر حل می گردد. دیگر او و من و تویی باقی نمی ماند که اختلافی باقی بماند، همه «ما» می شود علیرغم تفاوتهای ظاهری در دین و در باورهای گوناگون. چشم به مغز و درون ادیان روشن می گردد که همه ادیان یکی است و به اسلام قرآنی و دین خاتم یعنی مکمل همه ادیان قبلی ختم می گردد.

هدف عرفان بینایی و بصیرت درونی است و اگر آدم به این مرحله برسد خواهد توانست چشم برهم نهاده همه آفاق و انفس را سیر کند. فرسنگها دورتر را بنگرد و همه چیز را ببیند و رابطه ای همچون رابطه میان پیامبر اکرم «ص» با اویس قرنی برقرار سازد که هرگز یکدیگر را ندیده بودند ولی از کوچکترین حرکات و سکنات یکدیگر باخبر بودند .

به خلاف تصورات غلطی که در میان بعضی اروپاییان متداول است که افکار و فلسفه شرقی چون با متافیزیک مربوط است تسلط زور و جبر را بر شخصیت افراد تجویز کرده و انسان را به عنوان آلت مطرح می کند نه بعنوان عاملی که قادر به حدوث باشد و سعی و کوشش برای تسلط به جهان را توسط فرد از خصوصیات اروپایی و آمریکایی می داند باید متذکر شویم که این با فلسفه و روح عرفان راستین مغایرت دارد. «لیس للانسان الی ما سعی».

مرد عارف و صوفی واقعی در درجه اول کار و مسئولیت و وظیفه اجتماعی خود را انجام می دهد. چنانکه به قول عطار:

گر تو بنشینی به بیکاری مدام کارت ای غافل کجا زیبا شود؟

طبق شجره نامه ای که آقای احمد مجاهد در کتاب مجموعه آثار فارسی احمد غزالی آورده و همچنین در رساله کمالیه از امیر عبداله برزش آبادی از عارفان قرن نهم هجری و در کتاب اسرار التوحید از قول حضرت ابوسعید ابوالخیر آمده است که تصوف از حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله «ص» و بعد از ایشان از مولی الموحدین حضرت علی بن ابی طالب «ع» شروع می شود تا معروف کرخی که خرقه از حضرت ثامن الائمه امام رضا علیه السلام گرفت و بعد از وی تا احمد غزالی همه فرق صوفیه یکی بودند و از آنجا به شعبه های گوناگون تقسیم شدند و به تدریج تعداد آنها بیشتر گردید تا امروز که در ایران حدود چهارده الی پانزده سلسله یا بیشتر وجود دارد. از سوی دیگر جریانات فکری و فلسفی و عقاید و نظریات دینی و عقیدتی و آداب و رسوم گوناگون چیزی نیست که بتوانیم ادعا کنیم خلق الساعه بوده و هر یک از مکانی یا طرز فکری خاص جوشیده است.

بنابراین جریانات فکری و مذهبی در طی اعصار و قرون بر یکدیگر اثر متقابل گذاشته و از یکدیگر متاثر شده اند .برای مثال عدد هفت و موضوع هفت شهر عشق یا هفت مرحله سلوک و هفت وادی عشق که عطار در منطق الطیر خود به زیبایی و لطف و جذابیت تمام وصف کرده است از سنن و اعتقادات و طرق تزکیه نفس و خود سازی در قدیم سرچشمه می گیرد. مصریان قدیم برای تزکیه نفس هفت مرحله را قائل بودند و در آیین مهرپرستی مقامات هفتگانه ای وجود دارد که انسان را به عشق مطلق و خرد و حقیقت هستی می رساند. این مقامات هفتگانه عبارتند از:

پرنده یا کلاغ – پارسا – سرباز – شیر – ایرانی – پیک خورشید و پدر یا پیر، اصطلاح پیر و مرشد نیز از همین واژه گرفته شده است.

عطار بزرگ نیز مراحل هفتگانه ای را برای سیر و سلوک و طلب حقیقت و رسیدن به درجات عالیه خود سازی تا آگاهی کامل و رسیدن به دیدار روی دوست در نظر گرفته به شرح زیر:

طلب – عشق – معرفت – استغناء – توحید- حیرت و فنا یعنی بقاء در ذات او یا فناء فی الله. این هفت وادی در منطق الطیر بیان شده است:

گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی درگه است

از اشعار عطار بر می آید که هفت وادی را خود سیر کرده و به منزلگاه حق و حقیقت رسیده است

اول مرحله طلب: در این مرحله سالک راه حقیقت باید مردانه گام در راه نهد و از خود بگذرد و همت قوی دارد و در همه حال و همه جا یار را بجوید و به دنبال او که در درون وی است، کند و کاو و جستجو نماید. این وادی وادی پر خطری است ولی سالک نباید وحشتی به دل راه دهد؛ سر تا پا تسلیم رضای او باشد و بکوشد تا بیابد که عاقبت جوینده یابنده بود

دوم مرحله عشق: درین وادی وجود طالب و سالک مالامال از عشق و شوق و مستی می گردد و چون صراحی لبریز می شود. عشق وجودش را چنان پر می سازد که یکسره آتش سوزان می شود و در تب و تاب می افتد. عشق به پروردگار به صورت عشق به همه مظاهر هستی که جلوه رخ دوست هستند، نمودار می گردد و در عین سوز و گداز و اشتعال درون سر تا پا خوبی و صفا و صلح و آشتی می گردد. می سوزد و به یاد دوست، همه کس و همه چیز را دوست می دارد..درین حال سالک خود را در مسیر و جریان کل کاینات می بیند و با تمام ذرات هستی همراه و همراز می گردد..

سوم مرحله معرفت: که عبارت است از شناخت و به نظر عرفا اصل معرفت شناخت خداوند و به قول هجویری که در کشف المحجوب می فرماید: «معرفت حیات دل بود به حق، و اعراض سر جز از حق، و ارزش هر کس به معرفت بود و هر که را معرفت نبود بی قیمت بود. نسبت به نفس خود و ذات حقیقت شناخت پیدا می کند و چشم دل و جان وی، چشم سر و چشم درونی وی باز می شود و بنا به تعبیری در اینجاست که عارف پاکدل چشم جانش به حقایق و رموز دستورهای دین و هدف انبیاء باز می گردد.

چهارم مرحله استغنا: درین مرحله صوفی و سالک چنان به «او» متکی می گردد که از همه چیز و همه کس جز او بی نیاز می گردد: و خود را در کوی امن و رجا مستغنی می یابد و از همه مال و مقام و جلوه های وسوسه انگیز زندگی بیکباره دل می کند و طمع می برد. این مرحله و پشت پا زدن به هوس ها و جلوه های دنیایی، پا گذاردن بر سر افلاک و نه گنبد میناست و اینجاست که سالک می تواند با افتخار خود را بالاتر و برتر از حطام دنیا و زخارف خاکی مشاهده کند و صفات خداوندی را در وجودش متجلی ببیند.

پنجم مرحله توحید: اکنون عارف به مرحله توحید می رسد «چشم دل باز می کند که جان بیند» در این حال مشاهده می کند که در جهان «یکی هست و هیچ نیست جز او» و بر هر چه بنگرد او را در وی می بیند. حضرت علی علیه السلام می فرماید:

ما نظرت فی شیء الا و ما رأیت الله فیه

در این حال عارف همه چیز و همه جا را چون به قول زرشت مظهر و آفریده اویند زیبا می بیند و می ستاید و به قول باباطاهر:

به دریا بنگرم دریا ته بینم به صحرا بنگرم صحرا ته بینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنا ته بینم

وی حتی جدا دانستن حق را از خود و از عالم هستی که جلوه رخ دوست است دوگانگی می داند.

ششم مرحله حیرت: در این مرحله در دل عاشق و اهل الله در وقت تامل و تفکر و حضور، حیرت و سرگردانی وارد می شود و آنگاه او را متحیر می سازد و در طوفان فکرت و معرفت سرگردان می شود و هیچ باز نداند.

مرحله آخر یاوادی فنا: این مرحله مرحله نیستی و محو شدن سالک است از خود و بقای اوست در حق. در این حال منیت و خود خواهی وی به همراه همه صفات مذموم و ناپسند نابود می شود و وجودش زنده می گردد به صفات پسندیده و محمود الهی.ا بوسعید ابوالخیر می فرماید: «زندان مرد، بود مرد است» درین مرحله است که انسان به آزادگی مطلق می رسد .

فنا پایان راه سیر الی الله است و شروع بقاء بالله و یا شروع سیر فی الله. در این حال است که انسان متخلق به اخلاق الله می گردد و لیاقت جانشینی خدا را و جایگاه خلیفة الهی را پیدا می کند و چنان غرق دریای افعال الهی می شود که نه خود را و نه غیر را اراده ای نبیند جز فعل و اراده و اختیار مطلقه حق تعالی. در اینجا سالک به ایمان کامل می رسد و تسلیم محض است. یعنی مسلمان واقعی که هدف غائی و نهائی اسلام و هر دین توحیدی دیگر تسلیم محض بنده است به اراده و مشیت او.

در سوره شریفه حجرات آیه 14 می خوانیم که: «بادیه نشینان گفتند ایمان آوردیم. بگو ایمان نیاوردید و لکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان به دلهای شما وارد نشده است».

چون رخت پیدا شد از بی طاقتی-- در کفن پنهان شدم ای جان من

خاک شد عطار و من بر درد او-- ابر خون افشان شدم ای جان من

از مقاله : دکتر بهرام طوسی Persian article.htm

 

دکتر بهرام طوسی استاد دانشگاه ادیب و محقق عارف می باشند خداوند ایشان را در خدمات صادقانه شان موفق بدارد

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محبوبه ( جمعه 86/2/7 :: ساعت 5:33 عصر )
   1   2   3   4   5      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

هفت شهر عشق را عطار گشت /ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 10
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 16603
» درباره من

نگارستان
محبوبه
صبور ، آرام ، دل در گرو عشق مولا علی ، راضی به رضای خدا

» فهرست موضوعی یادداشت ها
زیارت[9] .
» آرشیو مطالب
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب